دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ |۱۴ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 16, 2024

جشنواره فیلم فجر امسال مشخصاً سه چهار فیلم با محوریت روحانیت داشت که «رسوایی» مسعود ده نمکی،«گهواره ای برای مادر» پناه بر خدا رضایی و «آفتاب، مهتاب، زمین» علی قوی تن شاخص ترین آنها بود.

بنا داریم در این نوشتار به بررسی و واکاوی تصویر روحانیت در «فیلم رسوایی» بپردازیم.

امیدواریم این نقدها کمک کند تا سینماگران ما با چشمانی باز و افکاری ناب به سراغ این هویت صنفی خطیر و باپشتوانه و اصیل شیعی بروند و تولیدات سینمایی شان راهی باز کند برای بازنمایی هرچه بهتر حقایق و وقایع این حوزه.

رسوایی داستان آشنایی دارد؛ داستانی که در حافظه سینمایی مخاطبان هنر هفتم ایران به ویژه آثار پیش از انقلاب، نمونه هایی -هر چند نازل و بعضا مبتذل- از آن وجود داشته است.

قصه از این قرار است که افسانه دختر بدنام محل که مورد توجه همسایه‌ای است به علت بدهی‌های خود و پدرش تحت فشار و در آستانه فروپاشی کامل اخلاقی است. او پس از ربودن سفته‌های پدرش به هنگام فرار با حاج یوسف روحانی زاهد محل برخورد می‌کند. حاج یوسف در مسیر کمک به افسانه دچار مشکلاتی می‌شود.

اما فیلم رسوایی را از چند منظر باید تحلیل کرد و ضعف و قوت آن را به محک گذاشت.

چرا که فیلم اساسا از چند حیطه مضمونی و فضای روایی برخوردار است که منظومه ای متنوع و متکثر را پدید می آورد.

برای هر یک از این فضاهای مختلف هم به ناچار به نتایجی جداگانه خواهیم رسید چرا که چه در محتوا و اصالت نگاه و چه در تکنیک و فرم از ویژگی های متفاوتی برخوردارند و نمی توان همه آنها را به اصطلاح با یک چوب راند.

در فیلم رسوایی مخاطب با چند کاراکتر و موقعیت انسانی روبروست که شاخصند و نوع نگاهی که فیلم به آنها دارد قابل تحلیل است:

حاج یوسف روحانی با سابقه و پا به سن گذاشته محل.

افسانه دختر بدنام و بدکاره محل.

حاجی بازاری ریاکار و پول پرستی که قصد به چنگ آوردن دختر را با گروکشی سفته های پدرش نزد خود دارد.

در روایت فیلم، دختر بدنام محل طی وقایعی با روحانی عارف مسلک برخورد می کند و در خانه او پناه می گیرد و همین موقعیت سبب مواجهه و همراهی چند روزة این دو در روند مشکلات دختر و کمکهای روحانی به او می شود.

این موقعیت داستانی را هم می توان از منظر تک تک شخصیتها و فضاهای درام سنجید و هم برآیند کلی فیلم را به لحاظ نگاهی که به مبانی عرفان و اخلاق اسلامی و کاراکترهایش دارد تحلیل کرد.

روحانی فیلم؛ تصویری آرمانی از پناهگاه مردم

حاج یوسف را می توان یک تصویر آرمانی دانست از روحانیت و نوع اخلاق و رفتاری که جامعه از این طیف مهم اجتماعی و دینی توقع دارد.

اینکه روحانی بایستی بی هیچ پرده و فاصله و حائلی، مواجهه ای روشن و طبیبانه با مردم- همه قشرهای مردم حتی زنان بدنام و بدکاره- داشته باشد و براستی همان طور که امام(ره) می گفت، بایستی به نوعی عمل کند که مردم با دیدن او یاد رسول الله(ص) بیفتند.

در فیلم رسوایی روحانی قصه در مواجهه با دختر بدنام داستان این ویژگی  را دارد و پناهگاهی برای او می شود و دستی برای یاریش و به قول فیلم به دنبال این است که « دستش را بگیرد و نه مچش را»!

اما نکته قابل توجه و تأمل این است که صرف توجه به این وجه آرمانی از روحانی در فیلم رسوایی، بی توجه به سایر ارکان اخلاق اسلامی و اصول رفتار دینی باعث می شود که یک تصویر ابتر و دارای قابلیت انحراف و برداشت های نادرست در داستان شکل بگیرد.

اگر در اخلاق اسلامی طبیب دوار بودن برای جانشینان پیامبر مورد تأکید بوده-به درستی- دوری از مواضع تهمت هم سفارش اکید بوده و اتفاقا در همین منظومه منتظم و متناسب و متوازن است که دنیای اموزه های دینی بر مدار رفتاری کامل و «جامع» و «مانع» شکل می گیرد.

و دقیقا به همین دلیل است که رسوایی علیرغم تصویر «آرمانی» از روحانیش، فیلم «مانع»ی نیست و شاید به هر دلیلی به سایر ارکان اخلاق و آموزه های رفتاری دین توجه کامل و دقیقی نداشته و از همین جهت هم آسیب های جدی در برداشت های مخاطبان و نوع نگاهی که مروج و مبلغ آن است به همراه داشته.

روحانی فلیم رسوایی که انصافا با بازی فوق العاده و نبوغ آسای اکبر عبدی یکی از ماندگارترین تصویرها از روحانی را در فیلمهای سینمای پس از انقلاب به تصویر کشیده، وقتی می توانست در حقیقت امر «آرمانی» باشد که بر مدار همه اصالت ها و شاخص های رفتار دینی عمل کند و نه تنها یک وجه ناقص.

اینکه روحانی پناهگاه مردم است و بایستی طبیب و همراه و یاور همه مردم- از مومن گرفته تا بدنام- باشد بی تردید نکته­ای درست و حتی قله ای در اخلاق اسلامی است اما تمام ماجرا و همه حقیقت نیست و به قول معروف «هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست»!

روحانی فیلم مشخصا از مواضع تهمت دوری نمی کند و خود را در غرقاب اتهامهای عیان مردمان کوچه و بازار قرار می دهد. چرا؟ تنها به خاطر ادامه یافتن درام یا به منظور دیگری؟!

دختر بدنام؛ ضرورت درام یا ابزار فتح گیشه؟!

نکته دیگری که در مورد فیلم رسوایی باید بدان پرداخت نوع حضور شخصیت دختر بدنام و بدکاره در طول فیلم است.

براستی این همه عشوه و جلوه فروشی و رفتارهای سخیف و آرایشهای غلیظ و تابو شکنی های این کاراکتر- بابازی الناز شاکر دوست- با آن دیالوگهای حیرت آور، به چه منظور بوده؟

آیا باید بپذیریم که اینها لازمه روند درام است و ضرورت قصه و شخصیت پردازی است یا فیلمساز نیم نگاهی هم به گیشه داشته و از این عناصر برای جلب و جذب حداکثری مخاطب استفاده کرده است؟!

آیا این میزان عشوه گری و به رخ کشیدن اندام و آرایش زنانه، خود مصداق ترویج و اشاعه فحشا نیست؟

مردم در «رسوایی»؛ مومنین یا رمه ها؟!

اما شاید بتوان گفت مهم ترین نقد جدی به فیلم رسوایی، نوع تصویری است که این فیلم از مردم نمازخوان مومن سنتی جامعه نشان می دهد.

چطور ممکن است مردمی با گرایش های روشن مذهبی که نمادهایی مثل نماز جماعت اول وقت و حضور در مسجد از جدی ترین نشانه های رفتاری آنهاست اینقدر دهن بین، هرهری مسلک و باری به هرجهت باشند که به طرفه العینی، روحانی قدیمی و صمیمی محل از چشمشان بیفتد یا به کوچکترین تحریکی راه بیفتند به سمت خانه دختر بدنام محل و سنگ پرانی کنند و به آتشش بکشند!

بگذریم از ایرادهای فنی و ملاحظات شدیدی که در حوزه «حقیقت» و «واقعیت» در این موقعیتهای فیلم وجود دارد.

شاید بتوان گفت مهم ترین نقدی که بر فیلم رسوایی وارد است نه چهره ای که از روحانی در آن می بینیم و نه نوع تصویری که از دختر بدنام محل با آن همه ویژگی ها که برشمردیم ارائه می شود و نه حتی نوع مراوده ای که روحانی با دختر بدنام دارد، بلکه تصویری است که از مردم در این فیلم روایت می شود.

تصویری که بیشتر گویا و جویای نوع رفتار رمه هاست و نه انعکاس اخلاق و منشی که از مردمان مذهبی نمازخوان با بصیرت سراغ داریم و توقع می رود.

رسوایی؛ آری اما با اصلاح!

و بالاخره اینکه فیلم رسوایی با همه آنچه از ضعف ها و نقایصش گفتیم گویا و نشانگر بخشی هرچند ابتر از آموزه های اخلاقی و عرفانی و البته تصویری آرمانی از وجه پناه بودن روحانیت برای همه مردم جامعه -از هر طیف و قشری- هست اما آنچه عرضه شده بایستی برای هرچه کمتر شدن آن معایب و نواقص بعضا خطرناکش حتما اصلاح شود و آنگاه روانه پرده سینماها.

به امید آنکه جناب ده نمکی و هر کس دیگری که قصد به تصویرکشیدن روحانیت و آموزه های اخلاق دینی و عرفان اسلامی را دارد سعی کند تا با رجوع به منابع اصیل و صاحبان حقیقی این معارف ناب و بدون چشمداشت به فتح گیشه یا جذب مخاطب عام- به هر قیمتی- تصویری هر چه اصیل تر و ناب تر و حقیقی تر از این میدان خطیر و عرصه حساس و البته شیرین و روشن ارائه نماید.

البته گفتنی ها درباره رسوایی بسیار است و حرفهای نگفته و نهفته، فراوان.

حرفهایی که شاید وقتی دیگر مجال و مهلت بازگویی اش فراهم آید!

محمدرضا محقق

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha